برای دردانه ام

روز جهاني كودك

تقديم به مهرساي گلم  زود بزرگ نشو مادر. كودكيت را بي حساب ميخواهم و در پناهش جوانيم را! زود بزرگ نشو فرزندم... قهقهه بزن ؛ جيغ بكش ؛ گريه كن؛ لوس شو ؛ بچگي كن ؛ ولي زود بزرگ نشو تمام هستي ام. آرام آرام پيش برو ؛ آن سوي سن و سال هيچ خبري نيست گلم . هر چه جلوتر ميروي همه چيز تندتر از تو قدم بر ميدارد. حالا هنوز دنيا به پاي تو نميرسد از پاكي . الهي هرگز هم قدمش نشوي هرگز ! هميشه از دنياي ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ؛ يك قدم ؛ دو قدم ؛ ولي زود بزرگ نشو مادر. آرام آرام پيش برو گلم . آنجا كه عمر وزن ميگيرد دنيا به قدري سبك ميشود كه هيچ هيجاني براي پيمودنش نخواهي داشت . آن سوي سن و سال خبري نيست . كودكي كن ؛ از ته دل بخند به ادا...
13 مهر 1394

اول مهر و رفتن به كلاس نوباوه 2 ( كودكستان)

از ديده برون مشو كه نوري از سينه جدا مشو كه جاني ! مدتها بود ميگفتي ميخوام بزرگتر كه شدم برم كلاس پريناز جون . نميدونم چرا اين مربي رو خيلي دوست داشتي. تابستون با مدير مهد صحبت كردم  و گفتم كه اگه ممكنه شما بري كلاس مربي كه دوست داري و گفت چشم..  نهايتا از بين دو مربي اون يكي دانشگاه قبول شد و نيومد و نهايتا مربي ديگه اي بجاش اومد كه كلا بچه هاي كلاس شما رو بردن اون كلاس..  چندين بار ازت سوال كردم و دوباره گفتي دوست دارم برم كلاس پريناز جون و اين بود كه دوباره با مدير صحبت كردم و علاقه شما رو بهش گفتم و بعد گفتم كه متاسفانه تو اين يك سال يكسري حرف و كار بد ياد گرفته كه فكر ميكنم از بچه هاي كلاسشون تاثير ...
7 مهر 1394

يه خبر خوب و تاتر روباه و خروس و ..

شيرين زبونم  اول بايد بگم كه دايي جون نامزد كردن . و شما صاحب زن دايي شدي كه رابطه خوبي با شما داره و كلي باهات بازي ميكنه.. در ضمن برات سوال ايجاد شده كه چرا قبلا نبوده و چرا شما قبلا زن دايي نداشتي و ..  بعدش بايد بگم كه  سعي ميكنم بيشتر شما رو پارك و باغ و مهموني و تاتر و .. ببرم . و براي همين هر تاتري مياد با خاله نسترن هماهنگ ميكنيم و شما و فرناد جون رو ميبريم .  يكي از اين تاترها هم تاتر روباه و خروس بود كه 24 شهريور با هم رفتيم و خيلي خوشمون اومد..  اينم بازيگر نقش خروس كه آخر تاتر شما روي سن در كنارش عكس گرفتي.  ...
7 مهر 1394

سرما خوردگي هاي پشت سر هم

عزيزم  9 شهريور  شما از خواب ظهر كه بيدار شدي گفتي مامان گلوم تيغ تيغي ميشه .. از دكترت وقت گرفتم و رفتيم و خانم دكتر مهربون بعد از معاينه گفتند كه كمي گلوت چرك كرده و دارو داد و انتي بيوتيك آزيترومايسين هم داد. وزنت دقيقا در 4 سال و 1 ماهگي 14/800 بود كه از دفعه قبل 800 بيشتر شده بود دفعه قبل خرداد ماه رفته بوديم بخاطر پيشونيت.. دكتر راضي بود...  دقيقا از همون شب من هم مثل شما گلوم چرك كرد و به قول شما تيغ تيغي شد.. و يكي دو روز بعد كه ما داشتيم بهتر ميشديم بابا جون مريض شد. البته خدا رو شكر طولاني نشد و با رعايت و رژيم مناسب زود خوب شد. و اما دفعه دوم: شب 19 شهريور بود كه عمو سعيد اينا هم از تهران اومده بودن و دس...
7 مهر 1394
1